عشق مامان مریم ، درسا عشق مامان مریم ، درسا ، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره

♫♫♫ قند عسل ♫♫♫

خبرای این چند وقت

  سلام منگول من  نفس من هفته پیش دوشنبه 90.11.24 عزیز و آقاجون اومدن خونمون و تا چهارشنبه 90.11.26 خونمون موندن ، خیلی این دو روز خوب بود ، آخه اصلا صدای تو رو من نمیشنیدم ، همش  با عزیز و آقاجون بازی میکردی ،اونا هم خیلی حوصله داشتن روز ولنتاین هم خونمون بودن،الهی بگردم آقاجون فکر کرده بود تولد بابا علی چهارشنبه هم عروسی الهه دختر دایی من بود ، رفتیم ، ولی چه رفتنی،ما با ندا و محمد رفتیم و تو راه تصادف بدی کردیم و البته فقط ماشین عمو محمد خیلی داغون شد،تا بخواد افسر بیاد و کروکی بکشه ، عروسی تموم شد...
30 بهمن 1390

ولنتاین

سلام عزیزتزینم عشق من   الان ساعت ٢:٤٧ شبه ،ومن دارم برای عشقم مینویسم ، امروز روز ولنتاین بود  حتما وقتی بزرگ بشی خودت متوجه میشی امروز چه روزیه ، روز عشقه و منم دارم برای عشقم مینویسم       با تو از خاطره ها سرشارم  با تو تا آخر  شب بیدارم  عشق من دست تو یعنی خورشید  گرمی دست تو رو کم دارم جهان کوچک من از تو زیباست هنوز از عطر لبخند تو سرمست ...
26 بهمن 1390

یه عالمه خبر

سلام نفس من عمر و زندگی من خیلی بلا شدی، هر چی بیشتر میگذره ، بیشتر عاشقت میشم     چند روز پیش برقها رفت و تلفن قطع شد ، منم که از صبح که بیدار میشم می افتم رو تلفن تا شب،برای همین خیلی عصبی شدم،یه تلفن قدیمی داشتیم رفتم و آوردمش ولی دیدم خرابه،داشتم غر غر میکردم که یه دفعه اومدی جلو و بهم گفتی چته؟   و بعدشم گفتی ای بابا   سرمو برمیگردونم ، میبینم رفتی تو دستشوئی و داری مثلا دست و صورتتو میشوری . البته شستن که نه ، بدتر همه جا رو کثیف میکنی دو سه روز پیش...
24 بهمن 1390

پست درسایی

سلام عشق من تا اومدم پای کامپیوتر،تو هم اومدی و منم گفتم بذار یه پست خودت برای خودت بنویسی اینم از اتفاقات امروز به روایت درسا جونی الهی من قربونت برم ، عسلم   فععععععععععععععععععععععععکبکبکببببببببببش ذذممممممممم/»؟» ئئ ..طرثذزیزت هوذ.لادددددددددددددددد.ر زط٠٢٢٢٢٢٢٢٢٢٢٢٢٢٢٢٢٢٢٢٢٢٢٢٢٢٢٢٢٢٢٢٢٢٢٢٢٢٢٢٢٢٢٢ ٢٥٢٢ لنننلنننننلننننننننننننلل لللببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببب ببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببب ظبرغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ ...
14 بهمن 1390

پست یلدایی

  سلام عمر و نفس من   فردا شب یلداست ، اومدم شب یلدا رو بهت تبریک بگم عشق کوچولوی من آخه شاید فردا بریم پیش عزیز و آقاجون تا جمعه و دیگه نمیتونم بهت تبریک بگم     پس یلدات مبارک ،یه کادو هم برات گرفتم برای تبریک یلدا و تشکر ازت بابت همه مهربونیات و اینکه کنارمی، یه کت کرم و قهوه ای         ...
13 بهمن 1390

درسا مریض شده

سلام عزیز دل مریم الهی من فدات بشم و نبینم که مریض شدی    دیدم حالت بهتر که نشد هیچ ، داره بدترم میشه ، با ایمان و هدیه بردمت دکتر. دکتر هم گفت یه ویروس جدیده که از هوا گرفته ، بهت شیاف استامینوفن و شربت پروفن و یه شربت سینه داد و گفت یه هفته هم طول میکشه تا خوب بشه الان ساعت 8 شبه و تو از صبح هیچی نخوردی و الانم خوابیدی   این عکس رو همین الان ازت گرفتم ...
9 بهمن 1390

این چند وقت

سلام نفس من  عشق من چند وقت نبودم و نتونستم برات پست جدید بزارم ،توی این تعطیلی ها رفته بودیم پیش عزیز و آقاجون هوا خیلی خیلی سرد بود و همه داشتیم یخ میزدیم،مامانی شله زرد نذر داشت و عزیز هم عدس پلو ،با اینکه خیلی سرد بود ولی خیلی خیلی هم خوش گذشت و شما هم تا تونستی با من و عزیز برف بازی کردی بعدشم که اومدیم خونه ،من رفتم با فروغ خرید و شما رو خونه مامانی گذاشتم دیروز هم با خاله کتی رفتم بیرون و کتی برات رنگ انگشتی و دو تا سی  دی و کیف سی...
9 بهمن 1390
1